در رسانه ها :چه کسي صلاحيت اعتراض به جريان انحرافي را دارد؟

عباس صفري

این روزها، با اوج‌گيري اعتراضات نسبت به جريان انحرافي، شاهد تحرک و تقويت يک جريان سياسي هستيم که بر سه ادعا استوار است:


1. ما خطر جريان انحرافي را از 6 سال پيش دريافته بوديم و از همان زمان نسبت به قدرت گرفتن اين جريان هشدار مي‌داديم.

2. نظام با حمايت و هزينه‌کردن براي احمدي‌نژاد دچار يک خطاي راهبردي شد.

3. افرادي که مدافع دولت احمدي‌نژاد بوده‌ يا هستند حق اعتراض به جريان انحرافي را نداشته و خود در اين خصوص مقصر و بدهکارند.


خوشبختانه 6 سال زمان درازي براي مرور وقايع سياسي کشور نيست:


احمدي‌نژاد پيش از انتخاب شدن به عنوان رئيس‌جمهور يک شخصيت ناشناخته و به نوعي يک پديده‌ي سياسي به‌شمار مي‌رفت، به همين خاطر قضاوت چنداني در مورد شخصيت سياسي او پيش از خرداد 84 در دسترس نيست؛ در واقع عمده‌ي قضاوت‌ها در مورد منش و شخصيت سياسي او به بعد از اين تاريخ مربوط است. احمدي‌نژاد که پس از نشستن بر مسند رياست جمهوري به‌صواب يا ناصواب بسياري از معادلات سياسي کشور را دگرکون نمود بسته به انگيزه‌ي منتقدان و دشمنانش از ابعاد مختلفي مورد نقد و حمله قرار گرفته است:


نوع تعاملات او در سياست خارجي، اظهاراتش در سازمان ملل، سفرهاي استاني، نحوه‌ي عزل و نصب‌ مديران، انرژي هسته‌اي، سياست‌هاي بانکي و پولي و حتي شيوه‌ي پوشش و سخن‌گفتن او از جمله مواردي بود که در سنوات اول رياست جمهوري احمدي‌نژاد مورد توجه منتقدان و دشمنان او قرار گرفت. جالب اينکه رفته رفته بر حجم انتقاد از اين دست کاسته شده و مواردي از قبيل نحوه‌ي اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها، شيوه‌ي مبارزه با مفاسد اقتصادي، نوع تعاملات او با مجمع تشخيص مصلحت نظام، شيوه‌ي رفتار او با مصوبات مجلس شوراي اسلامي، نحوه‌ي اجراي احکام حکومتي و اخيراً تقويت جرياني تحت عنوان جريان انحرافي مورد توجه منتقدان والبته دشمنان او قرار گرفته است. در هر حال آنچه مسلم است اينکه هشدار در مورد بروز و تقويت جريان انحرافي به هيچ عنوان در ادبيات انتقادي اوايل رياست جمهوري احمدي‌نژاد وجود نداشت، بويژه آنکه عنوان «جريان انحرافي» با مضمون فعلي خود يک جعل جديد در واژه‌هاي سياسي کشور است.


البته شايد مدعيان معتقد باشند که انتقادهاي 5-6 سال پيش آنها از احمدي‌نژاد در زمينه‌هايي نظير سياست خارجي، انرژي هسته‌اي، سفرهاي استاني، عزل و نصب‌ها، برهم زدن معادلات سياسي، مخالفت با برخي پيشکسوتان سياسي و ... دليلي بر آگاهي آنها از وجود جريان انحرافي و تقويت آتي آن بوده است(!)


ادعاي ديگر اين دسته از مدعيان با استناد به آشکار شدن ابعاد مختلف انحرافات و تخلفات جريان انحرافي اين است که حمايت نظام از احمدي‌نژاد از ابتدا يک خطاي راهبري بوده و با همين استدلال حاميان گذشته و حال دولت نيز حق انتقاد و اعتراض به جريان انحرافي را ندارند.


جالب اينکه عمده‌ي معتقدين به اين ديدگاه که مدعي پيشگويي سياسي خود در 6 سال پيش هستند در کوران حوادث سال 88 که درک مخاطرات آن نيازي به پيشگويي نداشت، اگر نگوئيم به حمايت پنهان و آشکار از مسببين آن پرداختند، وظيفه‌اي جز سکوت و تماشا احساس نکردند.


اما چرا حاميان و دلسوزان نظام از ابتدا متوجه‌ي خطري به نام جريان انحرافي نشده و از آن غافل ماندند؟


جواب آن روشن است: جريان انحرافي خود زائيده و بزرگ‌شده‌ي اين دوران است.


حتي اگر بتوان ردپاي زايندگان اين جريان را در قبل از رياست جمهوري احمدي‌نژاد جستجو کرد اما بدون شک تولد و رشد آن محصول حضور شش‌ساله‌ي بانيان آن در رأس امور اجرايي کشور است. حال سؤالي که مطرح مي‌شود اين است که آيا با دنبال کردن ردپاي اين جريان انحرافي در اطراف رئيس جمهور از همان ابتدا نمي‌شد تولد و رشد اين جريان را پيش‌بيني نمود و از آن جلوگيري کرد؟


پاسخ به اين سؤال همان پاسخي است که به تمامي موارد مشابه مي‌توان داد؛ به عنوان مثال:


- آيا با دنبال کردن ردپاي اطرافيان نامزدهاي رياست جمهوري و حتي پيشينه‌ي خود آنها نمي‌شد با جلوگيري از نامزدي آنها از بروز حوادث سال 88 جلوگيري کرد؟


- آيا با دنبال کردن ردپاي اطرافيان رئيس جمهورهاي چهار دوره‌ي پيش از احمدي‌نژاد نمي‌شد از تشکيل طبقه‌ي مرفه در ميان مسؤولين، بسياري از مفاسد اقتصادي، طرح ايده‌ي رئيس‌جمهور مادام‌العمر، وقايع سال 78، تعليق فعاليت‌هاي هسته‌اي و ... جلوگيري کرد؟


پاسخ روشن است: تا زماني که يک موضوع فرعي و بالقوه به يک بحران اصلي و بالفعل تبديل نشود، جوازي براي مقابله با آن وجود ندارد.


در نظر بگيريم که شوراي نگهبان، هشدارها و پيشگويي‌هاي برخي دلسوزان در مورد اقدامات آتي برخي از نامزدهاي رياست جمهوري را که تنها چند ماه بعد به واقعيت پيوست، را در تأييد صلاحيت‌ها دخيل مي‌نمود آيا در آن صورت همين افراد، نظام را به پيشداوري و قصاص قبل از جنايت محکوم نمي‌کردند. آيا همين افرادي که مدعي پيشگويي درباره‌ي آينده‌ي سياسي احمدي‌نژاد هستند، رفتار نامزدهاي شکست‌خورده‌ي انتخابات سال 88 را هم پيش‌بيني کرده بودند؟


آنچه که نظام از آن حمايت کرده و براي آن هزينه مي‌کند، پشتيباني از ارکان نظام از قبيل: قانون، اسلاميت و جمهوريت است. حمايت از آراء مردم و پشتيباني از رئيس جمهور منتخب، حمايت از فرد نيست بلکه جلوگيري از بدعت‌هاي غيرقانوني است. همانگوهه که پيشتر نيز از آراء مردم و رئيس‌جمهورهاي منتخب با اقتدار حمايت کرده است.


احمدي‌نژاد رئيس جمهور قانوني کشور است و از تمامي حمايت‌هاي قانوني در اين زمينه برخوردار است؛ همانگونه که در برابر تمامي مراجع قانوني نيز بايد پاسخگو و مسؤول باشد. همان نظامي که با اقتدار از آراء مردم و منتخب آنها حمايت کرده و با اردوکشي خياباني مقابله مي‌کند، از ابزار کافي براي جلوگيري از برخي رفتارهاي غيرقانوني رئيس جمهور نيز برخوردار است.


و کلام آخر اينکه صالح‌ترين افراد براي اعتراض به جريان انحرافي،‌ حاميان دولت و دلسوزان نظامند که هرگونه آفت و آسيبي را بر تارک دولت برنمي‌تابند و به جاي اشتغال به پيشگويي 6 ساله تکليف خود را در حمايت از اقدامات مثبت دولت و مبارزه با انحراف در هر مقطعي به روشني و شفافيت مي‌شناسند، و اهل تحير و تماشا نيستند، همانگونه که در حوادث سال 88 نيز چنين بودند. بديهي است افرادي که انتقادات راست و نارست خود را آميخته به اغراض سياسي و بده‌بستانهاي جناحي مي‌کنند و سابقه‌ي سکوت در برابر انحراف را دارند، صلاحيت لازم براي پرداختن به انحرافات دولت را ندارند.

منبع:الف

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا